آیه 12 سوره ابراهیم
<<11 | آیه 12 سوره ابراهیم | 13>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و چرا ما بر خدا توکل نکنیم در صورتی که خدا ما را به راه راستمان هدایت فرموده؟ و البته (در راه اطاعت و رضای خدا) بر آزار و ستمهای شما صبر خواهیم کرد، و ارباب توکل باید (در همه حال خوش و ناخوش) تنها بر خدا توکل کنند.
و ما را چه عذر و بهانه ای است که بر خدا توکل نکنیم، در حالی که ما را به راه هایِ [خوشبختی و سعادت] مان هدایت کرد، و قطعاً بر آزاری که [در راه دعوت به توحید] از ناحیه شما به ما می رسد، شکیبایی می ورزیم، پس باید توکل کنندگان فقط بر خدا توکل کنند.
و چرا بر خدا توكل نكنيم و حال آنكه ما را به راههايمان رهبرى كرده است؟ و البته ما بر آزارى كه به ما رسانديد شكيبايى خواهيم كرد، و توكلكنندگان بايد تنها بر خدا توكل كنند.
چرا بر خدا توكل نكنيم، و حال آنكه او راه ما را به ما بنمود؟ و ما بر آزارى كه به ما مىرسانيد صبر خواهيم كرد و توكلكنندگان بر خدا توكل كنند.
و چرا بر خدا توکّل نکنیم، با اینکه ما را به راههای (سعادت) رهبری کرده است؟! و ما بطور مسلّم در برابر آزارهای شما صبر خواهیم کرد (و دست از رسالت خویش بر نمیداریم)! و توکّلکنندگان، باید فقط بر خدا توکّل کنند!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يتوكل: وكل: واگذار كردن. «وكل اليه الامر: فوضه اليه». توكل: قبول وكالت. راغب گويد: توكل اگر با «لام» باشد، به معنى قبول وكالت و اگر با «على» باشد، به معنى اعتماد آيد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ «12»
و چرا ما بر خدا توكل نكنيم، در حالىكه او ما را به راههاى (سعادت) ما هدايت كرده است؟ قطعاً ما در برابر هر آزارى كه شما نسبت به ما روا داريد، مقاومت خواهيم كرد و اهل توكّل بايد فقط بر خداوند توكّل نمايند.
نکته ها
توكّل يعنى وكيل گرفتن. وكيل بايد چهار شرط داشته باشد: درايت، امانت، قدرت و محبت و كسى جز خدا اين شروط را به نحو كامل ندارد، پس بر او توكّل كنيم.
امام رضا عليه السلام فرمود: مرز توكّل آن است كه با ايمان به خدا، از هيچكس نترسى. «1»
پیام ها
1- خدايى كه هدايت كرد، حمايت هم مىكند. پس تنها بر او توكّل كنيم. «نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا»
2- راه انبيا همان راه خداست. (به جاى «سبله» فرمود: «سُبُلَنا» چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ» «2»
3- لازمه پيمودن راه خدا، تحمّل سختىهاست. «سُبُلَنا- لَنَصْبِرَنَّ»
4- هم بايد بر خدا توكل كرد و هم بايد در برابر مخالفان صبر و مقاومت نمود. نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ ... وَ لَنَصْبِرَنَ
5- مؤمن با آزار و شكنجه، از عقيده و عملش دست برنمىدارد. «لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا»
6- كسى مىتواند صبر كند كه تكيهگاهى داشته باشد. لَنَصْبِرَنَ ... عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». يوسف، 108.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 397
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ «12»
وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ: و چيست ما را، يعنى چه داريم در آنكه توكل ننمائيم بر خداى تعالى. وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا: و حال آنكه بتحقيق راه نموده است ما را به راههاى راست، يعنى راهى كه بدان مىشناسيم او را و مىدانيم كه زمام كليّه امور در تحت قدرت و اختيار الهى، و از فرمان سبحانى هيچ چيز بيرون نيست. وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا: و هرآينه به خدا قسم كه صبر خواهيم نمود بر آنچه ايذاء و اذيت مىرسانند ما را از تكذيب و مخالفت و ضديت. وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ: و بر خداوند متعال نه بر غير او بايد كه ثابت باشند توكلكنندگان، و بر توكل راسخ باشند در آنچه به ايشان
جلد 7 - صفحه 29
مىرسد.
بيان: علماء معانى در وجه تكرار فرمودهاند كه: اول براى احداث توكل، و ثانى براى سعى در ابقا و دوام آن. يا آنكه اول راجع به ايشان، يعنى آنانكه طلب معجزه نمايند واجب است اينكه توكل نمايند در حصول آن نه بر ما، پس اگر بخواهند خدا، ظاهر فرمايد، و اگر نخواهد، ظاهر ننمايد. و دوم راجع به انبياء است در دفع شر كفار از ايشان.
تنبيه: يكى از صفات پسنديده، توكل است، و آن عبارت است از اعتماد و اطمينان دل بنده در جميع امور بر خداوند عالميان و حواله كردن همه كارهاى خود را به پروردگار و بيزار شدن از هر حول و قوهاى. و حصول توكل موقوف است بر اعتقاد جازم به اينكه هيچ حول و قوهاى نيست مگر بواسطه او، و هيچكس را جز او قدرت بر امرى نيست، تمام علم و قدرت بر كفايت امور بندگان از جانب او است؛ پس بنابراين البته اعتماد به خدا نموده التفات به غير نكند. چون اين مقام حاصل شد، ثمرات نائل شود و احاديث بسيار در آن وارد شده:
1- در بحار الانوار «1» در حديثى- حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از جبرئيل سؤال نمايد توكل چيست، جبرئيل گويد: العلم بانّ المخلوق لا يضرّ و لا ينفع و لا يعطى و لا يمنع و استعمال الياس من الخلق فاذا كان العبد كذلك لم يعمل لاحد سوى اللّه و لم يرج و لم يخف سوى اللّه و لم يطمع فى احد سوى اللّه فهذا هو الّتوكّل.
علم به اينكه مخلوق ضرر نرساند، و نفع ندهد، و عطا نكند، و منع ننمايد، و نااميدى از خلق؛ پس وقتى بنده چنين شد عمل نكند براى هيچكس سواى خدا، و اميد ندارد و نترسد غير خدا، و طمع نكند غير خدا، اينست توكّل.
2- حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شب معراج سؤال نمود «2» پروردگارا: كدام اعمال افضل است؟ فرمود: نيست چيزى نزد من افضل از
«1» بحار الانوار، جلد 71، صفحه 138، حديث 23.
«2» ارشاد القلوب ديلمى، جزء اوّل، باب 54.
جلد 7 - صفحه 30
توكل و رضا به آنچه قسمت نمودم.
3- از حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه «1» هر كه به خدا منقطع شود و امر خود را به او واگذارد، خداى تعالى او را از هر امرى كفايت فرمايد و روزى او را از جائى رساند كه به گمان او نرسد، و هر كه به دنيا منقطع شود حق سبحانه او را به دنيا وا مىگذارد. و اخبار معتبره در اين قسمت بسيار است.
خاتمه: در مجمع «2»- ابو الدرداء روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: هر كه در شب از «كك» متأذى شود، بايد قدحى از آب پر كند و هفت مرتبه آيه «وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ» را تا آخر بر آن بخواند و آن را در حوالى فراش خود بپاشد، آن شب ايمن باشد از اذيت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «11» وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ «12»
ترجمه
گفتند مر ايشانرا پيغمبرانشان نيستيم ما مگر انسانى مانند شما ولى خدا منّت مىنهد بر آنكه ميخواهد از بندگانش و نباشد براى ما كه بياوريم براى شما حجّتى مگر باذن خدا و بر خداوند بايد توكّل كنند گروندگان
و چيست ما را كه توكل نكنيم بر خدا با آنكه بتحقيق هدايت نمود ما را براههاى خودمان و هر آينه صبر مينمائيم البتّه بر آنچه اذيّت كنيد ما را و بر خدا بايد توكّل كنند توكّل كنندگان..
تفسير
پيغمبران در جواب امم ماضيه گفتند راست است كه ما بشرى هستيم مانند شما در لوازم بشريّت و از جنس ملائكه نيستيم ولى براى استعداد و قابليّتى كه در ما وجود داشت خداوند ما را مخصوص فرمود به نبوّت و منت نهاد بر ما بمزيد كرامت از ابناء جنس خودمان و ما نمىتوانيم بدلخواه خودمان و شما معجزه بياوريم اختيار معجزه با خدا است كه هر پيغمبرى را مخصوص بنوعى از اعجاز فرموده كه صلاح دانسته و نبايد تجاوز از آن شود مكر بخواست خداوند و ما از عناد و لجاج و عداوت و اذيّت شما باك نداريم چون بخداوند ايمان داريم و كسيكه مؤمن بخدا باشد بايد توكّل و اعتماد بلطف او داشته باشد و از غير او باك نداشته باشد چه موجب است و چه عذرى براى ما است اگر توكّل بخدا نداشته باشيم با آنكه طرق معرفت خود را بما ارائه فرموده و دانستهايم كه ازمّه امور تمامى بدست قدرت الهى است و كسى بر خلاف اراده او نمىتواند كارى از پيش ببرد پس بايد بر آزار و اذيّتهاى شما صبر كنيم و از خداوند اجر بخواهيم و بدانيم كه وظيفه اولياء خدا توكّل باو است و خداوند بالاخره دوستان خود را بر دشمنانش ظفر خواهد داد.
جلد 3 صفحه 224
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما لَنا أَلاّ نَتَوَكَّلَ عَلَي اللّهِ وَ قَد هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصبِرَنَّ عَلي ما آذَيتُمُونا وَ عَلَي اللّهِ فَليَتَوَكَّلِ المُتَوَكِّلُونَ «12»
و چه باعث ميشود از براي ما که توكل نكنيم بر خداوند و حال آنكه هدايت فرمود ما را براههاي خودمان که از چه طريق بايد مشي كنيم تا سعادت پيدا كنيم پس بر خداوند بايد توكّل كنند كساني که توكل ميكنند.
وَ ما لَنا أَلّا نَتَوَكَّلَ عَلَي اللّهِ اينکه كلام مؤمنين است که بكفار ميگويند و ممكن است كلام رسل باشد بكفار بلكه شايد اظهر باشد که وجهي ندارد و دليلي ندارد که ما توكل نكنيم بخداوند با اينكه ميفرمايد وَ مَن يَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللّهَ بالِغُ أَمرِهِ قَد جَعَلَ اللّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدراً طلاق آيه 3 و مكرر اشاره شده که مقام توكل از معرفت بتوحيد افعالي است.
وَ قَد هَدانا سُبُلَنا از امور اعتقاديه و اخلاقيه و اعمال صالحه که تمام طرق الي اللّه است و اعطاء عقل و علم و قوي و ساير اسباب بما عنايت فرموده وَ لَنَصبِرَنَّ عَلي ما آذَيتُمُونا هر چه شما ميتوانيد بما اذيت و آزار كنيد ما بوظيفه خود عمل ميكنيم و بر اذيتهاي شما صبر ميكنيم
(الصبر مفتاح الفرج)
صبر تلخ آمد و لكن عاقبت
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 12)- بعد به استدلال روشنی برای مسأله توکل، پرداخته و میگفتند:
«چرا ما بر «اللّه» توکل نکنیم (و در همه مشکلات به او پناه نبریم؟ چرا ما از قدرتهای پوشالی و تهدیدها بترسیم) در حالی که او ما را به راههای سعادتمان هدایت کرده» (وَ ما لَنا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا).
و سپس چنین ادامه میدادند: اکنون که تکیه گاه ما خداست، تکیه گاهی شکست ناپذیر مافوق همه چیز «بطور قطع، ما در برابر تمام آزار و اذیتهای شما ایستادگی و شکیبایی خواهیم کرد» (وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا).
و بالاخره گفتار خود را با این سخن پایان میدادند که: «و همه توکل کنندگان باید تنها بر اللّه توکل کنند» (وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ).
منظور از «توکل» این است که در برابر عظمت مشکلات، انسان احساس حقارت و ضعف نکند، بلکه با اتکای بر قدرت بیپایان خداوند، خود را پیروز و فاتح بداند، و به این ترتیب توکل امید آفرین، نیروبخش و تقویت کننده، و سبب فزونی پایداری و مقاومت است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم